اول خدا
تا دشت هایی دور
لبخندهایم را کشیدم
انگار این لبخند
با ما نمی آید
با دیگران شاید .....
" شاهین رهنما "
اول خدا
میان شکستنی ها می جستمت
سنگهایم تو را به سینه می زدند
که شاید ، صدایی برخیزد
و ناله ای آه !
تو خود خودم بودی .
" ؟ "
اول خدا
گوش هامان از هم پر است
وچشمانمان چه خالی
از نگاه !
بیا این بار
با سکوت چشمانمان با هم
هم کلام شویم...
شایدحرف تازه ای زدیم...!
" ؟ "
اول خدا
باز هم به امتحان فکر می کردم . به دنیا که مدرسه است و به زندگی که سالن بزرگ امتحان
است.می خواستم ببینم خودت درباره ی امتحان چطور حرف می زنی .
گشتم و چند تایی هم آیه پیدا کردم . مثلاً سوره ی آل عمران آیه ی 179 آن جا که گفته ای :
" خدا قصد ندارد که شما مومنان را به این حال که الآن هستید رها کند او می خواهد امتحانتان
کند تا ناپاک را از پاک جدا کند " .
وباز توی همین سوره آیه ی 186 گفته ای :
" شما را به مال و جان امتحان خواهند کرد ، اگر شکیبایی کنید و پرهیزکار باشید، نشان قدرت
اراده ی شماست " .
خدایا !
حسی به من می گوید وقتی تو ما را امتحان می کنی . پس حواست به ما هست.
پس مواظب مان هستی . یعنی ولمان نکرده ای .
همه ی این ها هم یعنی که ما برایت مهم هستیم و این خیلی ارزش دارد ، خیلی .
تو آدم ها را امتحان می کنی تا هر کسی را به خودش معرفی کنی .
امتحان ها به ما نشان می دهد که کاسه ی صبر هر کسی چقدرجا دارد .
یا این که آن کسی که توی وجود ما قایم شده واقعاً چه کسی است ؟
چه شکلی است ؟چقدر راست و دروغ می گوید و چقدر گولمان می زند ؟
هر کسی بالاخره یک جور امتحانش را می دهد ، اما چه جوری امتحان دادن مهم است.
و زندگی یعنی همین جواب هایی که به سئوال های تو می دهیم.
" عرفان نظر آهاری "
اول خدا
نگذاریم که تاراج کند
دست بی عاطفه ی دیو غرور
خرمن حوصله را
نگذاریم که ابری باشد
آسمان آبی
بنویسیم به لوح دلمان
خانه ی دریا
این نزدیکی ست
رود باشیم و بپیوندیم
"سید رضا بنی فاطمه"
یا قاضی الحاجات
یا ابا صالح " عج "
به آفتاب بگو کی ظهور خواهی کرد
تمام چشم مرا غرق نور خواهی کرد
دوباره برگ درختان به شوق می آیند
چو بشنوند غریبه! ظهور خواهی کرد
تو همچو بوی محبت زپشت پنجره ها
درون ذهن شقایق خطور خواهی کرد
نگاه شوق وامیدم به آن دم صبحی است
که خاک را به قدومت چو طور خواهی کرد
تمام روز و شبم مثل همدگر شده اند
توکی زکوچه ی هستی عبور خواهی کرد؟
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم
اول خدا
روبه رویم آینه ای است
که عمق تنهایی ام را
نشان می دهد
و تصویرم امیدوار
پشت سرم را نگاه می کند
شاید...
!تو بیایی
بابک دلالی
اول خدا
ای خداوند !
به علمای ما مسئولیت
به عوام ما علم
به مومنان ما روشنایی
به روشنفکران ما ایمان
به متعصبین ما فهم
به فهمیدگان ما تعصب
به زنان ما شعور
به مردان ما شرف
به پیران ما آگاهی
به جوانان ما اصالت
به اساتید ما عقیده
به دانشجویان ما ...نیز عقیده
به خفتگان ما بیداری
به بیداران ما اراده
به مبلغان ما حقیقت
به دینداران ما دین
به نویسنگان ما تعهد
به هنرمندان ما درد
به شاعران ما شعور
به محققان ما هدف
به نومیدان ما امید
به ضعیفان ما نیرو
به محافظه کاران ما گستاخی
به نشستگان ما قیام
به راکدان ما تکان
به مردگان ما حیات
به کوران ما نگاه
به خاموشان ما فریاد
به مسلمانان ما قرآن
به شیعیان ما علی
به فرقه های ما وحدت
به حسودان ما شفا
به خود بینان ما انصاف
به فحاشان ما ادب
به مجاهدان ما صبر
به مردم ما خودآگاهی
و به همه ی ملت ما همت تصمیم و استعداد فداکاری و شایستگی نجات و عزت ببخش!
" دکتر شریعتی "
اول خدا
سرد است تبی که در تنم افتاده
نام چه کسی از دهنم افتاده؟
یک روز یقیناً خفه ام خواهد کرد
دستی که به دور گردنم افتاده
"جلیل صفر بیگی "