اول خدا
خداوند ابراهیم را با کارهای گوناگونی امتحان کرد و ابراهیم به خوبی از
عهده ی این آزمایش هابرآمد.
خداوند گفت : من تو را پیشوای مردم قرار دادم .
بقره/124
این روزا مدام به ابراهیم فکر می کنم و به آن همه امتحان های سختی که
از او گرفتی . به این که از او خواستی تا خانواده اش را توی بیابان رها
کند و اینکه خواستی تا خانه ای برایت بسازد. به اسماعیل فکر می کنم
و اینکه چقدر برای ابراهیم سخت بود که قربانی اش کند. چه امتحانهای
سختی، چقدر سخت.امتحانهایی که شاید فقط یک پیامبر بتواند ازعهده اش
برآید. مثل اینکه آدمها هر چقدر به تو نزدیک تر باشند. امتحانشان هم
سخت تر است و تو نسبت به دوستان صمیمی ات سختگیرتری.
خدایا! تو عجیب ترین معلم دنیا هستی. تو درسهای تازه ات را با امتحان
های تازه یاد می دهی و هر چه درسی بزرگ تر باشد، امتحانش هم
سخت تر است. برای همین است که امتحان پیامبرها این همه سخت
است.
تو با امتحانهایت آدمها را بزرگ می کنی. شاید با هر امتحانی یک پله به
تو نزدیک تر می شویم.
خدایا!
خوشحالم که تو معلمم هستی و خوشحالم که امتحانم می کنی.
" عرفان نظر آهاری "
اول خدا
این روزها
حالم خوب است
خوب ِ خوب !!
نه نشانی از دلتنگی
نه روزنی از سیاهی
و نه وسوسه ای از دل بسـ... ! ! !
. . .
نوشتنم را
بهانه ای نیست
جز گفتن این که
"من"
بعد از "تو"
به هیچ "او"یی
اجازه ی "ما" شدن
نداده ام
هنوز !!
" ؟ "
اول خدا
کودکی نکردم تا زودتر بزرگ شوم
و زمان چه دیر می گذشت !
امروز ، سال ها آنچنان زود می گذرند
که تمام زندگی برایم...
بچه بازی می نماید!!!
" میلاد تهرانی "
اول خدا
به سینه می زندم سر، دلی که کرده هوایت
دلی که کرده هوای کرشمههای صدایت
نه یوسفم، نه سیاوش، به نفس کشتن و پرهیز
که آورد دلم ای دوست! تاب وسوسههایت
ترا ز جرگهی انبوه خاطرات قدیمی
برون کشیدهام و دل نهادهام به صفایت
تو سخت و دیر به دست آمدی مرا و عجب نیست
نمیکنم اگر ای دوست، سهل و زود ، رهایت
گره به کار من افتاده است از غم غربت
کجاست چابکی دستهای عقدهگشایت؟
به کبر شعر مَبینم که تکیه داده به افلاک
به خاکساری دل بین که سر نهاده به پایت
"دلم گرفته برایت" زبان سادهی عشق است
سلیس و ساده بگویم: دلم گرفته برایت
"حسین منزوی "