السلام علیک یا ابا عبدالله "ع"
تو ای حسین " ع" باتو چه بگویم ؟
" شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل "
و تو ای چراغ راه ، ای کشتی رهایی
ای خونی که از آن نقطه ی صحرا
جاودان می تپی و می جوشی
ودر بستر زمان جاری هستی
و بر همه ی نسل ها می گذری
و هر زمین حاصلخیزی را سیراب خون می کنی
وهر بذر شایسته را در زیر خاک می شکافی و می شکوفانی
وهر نهال تشنه ای را به برگ و بار حیات و خرمی می کشانی
ای آموزگار بزرگ شهادت!
برقی از آن نور را
براین شبستان
سیاه و نومید ما بیفکن !
قطره ای ازآن خون را
در بستر خشکیده و نیم مرده ی ما جاری ساز!
و تفی از آتش آن صحرای آتش خیز را
به این زمستان سرد و فسرده ی ما ببخش!
ای که " مرگ سرخ " را برگزیده ای
تا عاشقانت را از " مرگ سیاه " برهانی
تا با هر قطره ی خونت ملتی را حیات بخشی
و تاریخ را به تپش آری !
و کالبد مرده و فسرده ی عصری را گرم کنی
و بدان جوشش و خروش زندگی و عشق و امید دهی!
ایمان ما ، ملت ما ، تاریخ فردای ما ، کالبد زمان ما
" به تو وخون تو محتاج است "
" دکتر علی شریعتی "