صفحه ها
دسته
....
يادياران قديمي نرود از دل تنگ...
سایت
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1428226
تعداد نوشته ها : 878
تعداد نظرات : 1097

Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

 

اول خدا

 

 

 

يا ابا صالح المهدي " عج " ادركني

 

آقاي من امشب غزل تغيير كرده

شعرم فضاي تازه اي تصوير كرده


شعرم هميشه گفتن «آقابيا» بود
ذكر قنوتم خواندن «آقا بيا» بود

 

امشب ولي ديدم كه اينجا جاي تو نيست

بين تمام قال ها آواي تو نيست

 

ديگر ميا اينجا كسي در فكرتان نيست

اصلا نياز هيچ كس صاحب زمان نيست

 

زنها گرفتار اصول خاله بازي

مردان پي راهي براي پول سازي

 

در اولويت كسب و كار است و تجارت

حالا اگر فرصت زياد آمد، عبادت

 

روزي هزار و خورده اي دعوا سرِ پول

اصلا تمام حرص و جوش ما سر پول

 

اين سينما هم كه طرفدارش زياد است

بيچاره مأمور بليط كارش زياد است

 

يا "مش ماشالا" يا "وفا" يا "كيفر" و "آل"

اين تازه بحث سينما، منهاي فوتبال

 

هي اِل كلاسيكو،  پلي آف، ليگ برتر

يك جمعه­ ي حساس و شهرآورد ديگر

 

كنسرت موسيقي پاپ و رپ، كلاسيك

ميز و موبايل و ماشين و ويلا و پيك نيك

 

جشن تولد، سيسموني، عقد و عروسي

آهنگ تازه، تيپ نو، موي تيفوسي!

 

شيطان ملعون لشكري كرده مهيّا

ذهن من و امثال من درگير اينها

 

حالا تو اصلا جاي من، با اين مشقت

وقت دعاي ندبه مي ماند برايت؟!

 

جمعه كه تعطيل است و دائم خواب مانديم
خيلي هنر كرديم اگر يك عهد خوانديم!

 

ما شيعه ايم اما فقط در ثبت احوال!

ما بي بخاريم و گرفتاريم و بي حال

 

مارا هواي نفسمان بيچاره كرده

با هر گناهي بينمان افتاده پرده

 

عيسي نفس! جاني بده اين مرده ها را

لطفي كن و دستي بكش روي دل ما

 

آقاي من بيدارمان كن اين چه حاليست؟

ولله در افكارمان جاي تو خالي است!

 

مرديم از بس حرص و جوش پول خورديم!

از تو جدا مانديم و آخر گول خورديم

 

آقا ببخشم جان تو! جان عمويت!

شرمنده از روي توام، قربان رويت

 

پايان شعرم را عوض كردم دوباره

از شعرهاي قبلي ام خواندم دوباره

 

«دق كردم از بس گريه كردم كي ميايي؟»

امّيد وارم جمعه­ ي ديگر بيايي!

 

" داود رحيمي "


 


دسته ها : موعود
پنج شنبه 23 9 1391
X