ع:عیبم مکن از عشق که در مکتب ایام
آموخته بودم به از این گرهنری بود
(عبرت نائینی)
غ:غصه ام می کشد ای دل سخن صبرمگو
وه،چرا گویی ازآن کار که نتوانی کرد
(امیرخسرودهلوی)
ف:فسون قل اعوذ وقل هوالله
چرادرعشق همدیگرنخوانیم
(مولوی)
ق:قامتی دیدم که می گوید گه برخاستن
کوقیامت تاتماشای قیام من کند
(فروغی بسطامی)
ک:کس رانبینم روز غم جز سایه درپهلوی خود
آنهم چوبینم سوی او گرداند از من روی خود
(غزالی مشهدی)
گ:گفتم شب مهتاب بیا !ناز کنان گفت:
آن جا که منم حاجت مهتاب نباشد
(مهدی سهیلی)