اول خدا
تااطلاع ثانوي پرواز تعطيل
حرفي نباشد بعد از اين آواز تعطيل
هم گفتن خودكارها از عشق موقوف
هم بوسه ي انگشت ها بر ساز تعطيل
لبخند ، مشمول مجازاتي شديد است
بخشش كه نه كوچكترين اغماض تعطيل
پيچيده صحبت كردن و لفافه گويي
يعني نوشتن با زبان ماز تعطيل
هرجور صحبت مي كني فرقي ندارد
راحت بگويم قدرت ابراز تعطيل
هر صنعت شعري بگويي بي خطر نيست
تشبيه يا ايهام يا ايجاز تعطيل
مي خواستم رازي بگويم با شماها...
... اصلاٌ ولش كن بي خيالش راز تعطيل!
" محمد قادري "