یاخیرالناصرین
قسم به جان تو کز جان من عزیزتری
هنوز نزد من از هرچه هست ونیست سری
فقط کنار تو گل را قشنگ می فهمم
که از طراوت اردیبهشت باروری
فقط کنار تو آری که گاه با چشمت
مرا به آبی آرام آسمان ببری
رقابتی است برابر،میان ماه ورخت
شبانه ها که از این تیره راه می گذری
شبانه های عزیزی که رو به وهم اتاق
فرشته سان به من آرام ورام می نگری
گمان مبر که در انبوه روزهای فراق
مرا ز من برباید نظاره ی دگری
تو احتیاج جدا ناپذیر عمر منی
اگر چه دورترینی!اگر چه بی خبری!
خلاصه تر بنویسم به دوری ات سوگند
هنوز نزد من از هر چه هست ونیست سری!
"مهردادمحمدی"