یا من له العزه والجمال
اگر چه بین من و تو،هنوز دیوار است
ولی برای رسیدن ، بهانه بسیار است
بر آن سریم کز این قصه دست بر داریم
مگر عزیز من! این عشق دست بردار است
کسی به جز خودم ای خوب من ! چه می داند
که از تو ، از تو بریدن چقدر دشوار است
مخواه مصلحت اندیش و منطقی باشم
نمی شود به خدا ، پای عشق در کار است
تو از سلاله ی سوداگران کشمیری
که شال ناز تو را شاعری خریدار است
در آستانه ی رفتن در امتداد غروب
دعای من به تو تنها،خدا نگه دار است
کسی پس از تو خودش را به دار خواهد زد
که در گزینش این انتخاب ناچار است.
"محمد سلمانی"