یامن له الملک والجلال
قراربود "مارک تواین" نویسنده ی شوخ طبع آمریکایی در
یکی از شهرها کنفرانس بدهد، وارد شهرکه شد، دید کسی از
کنفرانس امروز عصر او خبر ندارد، وارد یک مغازه ی
لبنیاتی شد و پرسید: ببخشید ! من در این شهر غریبم، می توانید
بگویید که این چند ساعت عصر را کجا بگذرانم؟
مدیر لبنیاتی گفت: نیم ساعتی قدم بزنید، بعد بروید به کنفرانس
که در سالن شهرداری است، قرار است امروز عصرمرد
احمقی آن جا کنفرانس بدهد، چون هرچه تخم مرغ گندیده
وگوجه فرنگی لهیده داشتم، خریده اند تا همین که خواست
نطق خود را شروع کند، او را هدف قرار دهند !
"مارک تواین" با خنده گفت: چه سر گرمی خوبی ! حیف که با
همین قطاری که الآن می رسد باید به شهر خودم برگردم!
"نیش ونوش خلیل محمد زاده"