س:سینه ی پر حسرتی دارم که از اندوه او
تا به نزدیک لب آرم ، خنده را شیون شود!
"نظیری نیشابوری"
ش:شنیدمت که نظر می کنی به حال ضعیفان
تبم گرفت ودلم خوش به انتظار عیادت
"سعدی"
ص:صبح محشر سر زد وبخت امیدی سر نزد
درچه ساعت یارب این یوسف به چاه افتاده است؟
"صائب"
ض:ضعف شد قوت کارم که کسی پی نبرد
کاین منم یا که غباری ز پی محمل تو ؟!
"یغمای جندقی"
ط:طبیب عشق مسیحا دم است ومشفق، لیک
چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟
"حافظ"
ظ:ظلم رها کن به وفا در گریز
خلق رها کن به خدا در گریز
"نظامی"
ع:عشق آمد وصبر از دل دیوانه برون رفت
صد شکر که بیگانه از این خانه برون رفت
"ضمیری"
غ:غم از هر جا که در ماند فتد در جستجوی من
بلا هر گه که سر گردان شود آید به سوی من
"غزالی هروی"