صفحه ها
دسته
....
يادياران قديمي نرود از دل تنگ...
سایت
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1428105
تعداد نوشته ها : 878
تعداد نظرات : 1097

Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

 

                  یا مدبر ویا مطهر

بلیط ماندن است مانده روی دست های من

در این همه مسافر حرم نبود جای من ؟

رفیق عازم سفر ! فقط"سلام"را ببر

سفارش مریض حضرت امام را ببر

"سلام نسخه"را ببر ببین دوا نمی دهد

از او بپرس این مریض راشفا نمی دهد

چقدر تا تو با قطارها سفر کند دلش

چقدر بگذرند زائرانت از مقابلش

چقدر بادهای دوری ات مچاله اش کنند

ودوستان به روز های خوش حواله اش کنند

درست بیست سال شد که راه طوس بسته است

جوان دل شکسته ،دل به پای بوس بسته است

مرا طلای گنبد تو بی قرار می کند

کسی مرا به دوش ابرها سوار می کند

خیال می کند که دیدن تو قسمتش شده

همین کسی که دارد از خودش فرار می کند

کسی که بیست سال آزگار مشهدی نشد

وهر چه شکوه می کند به روزگار می کند

به بادهای آشنای شرق بوسه می دهد

به آتش ارادت تو افتخار می کند

به این امید ضامن رئوف ! تا ببیندت

هی آهوان بچه دار را شکار می کند !

هزار تا غروب در مسیر ایستاده ام

به هر که آمده به پای بوس نامه داده ام

"من از کبوتران گنبد تو کمترم مگر

که بعد سال ها نخوانده ای مرا به این سفر"

قطارهای عازم شمال شرق می روند

دقیقه های بی تو مثل باد وبرق می روند

کسی بلیط رفتنی به دست من نمی دهد

به آرزوی یک جوان خام تن نمی دهد

بلیط ماندن است مانده روی دست های من

در این همه مسافر حرم نبود جای من.

                                          "مهدی فرجی"

 

 


دسته ها : شعر - مذهبی
جمعه 8 8 1388
X