به نام خدا
جمعی در خانه ی " جاحظ " را می زدند ، کودکی بیرون آمد ، از او پرسیدند :
- جاحظ چه می کند ؟
گفت : به خدا دروغ می بندد !
پرسیدند : چطور ؟
گفت : به آیینه نگاه می کند و می گوید :
" حمد خدای را که مرا خلق کرد و صورتم را نیکو آفرید "!
"نیش و نوش خلیل محمد زاده "