به نام خدا
نویسنده ی جوانی کتاب رمان خود را به " برنارد شاو "داد وتمنا کرد
که وی نظر خود را بگوید.
چندی بعد " شاو " به جوان گفت : کتاب شما را خواندم ، به حق که از
نظر طبی بسیار سودمند است!
جوان توضیح بیشتری خواست.
" شاو " گفت :برای این که هیچ دارویی مثل این کتاب ، خواب آور نیست!
" نیش و نوش خلیل زاده
"