یا قاضی الحاجات
دوست خوبم سلام
رخساره را بتاب که شب ها سحر شود
تندیس ها نفس بگیرد و عالم دگر شود
یا ابا صالح "عج"
شبی که یاد تو از خاطرم عبور می کند
قسم به عشق دلم خواهش ظهور می کند
کنار پنجره تنها نشسته ام که مگر
ز کوچه مرکب فرخنده ات عبور کند
دل خزان زده ی من همیشه می خواهد
که فصل سبز تو را بارها مرور کند
به حلقه حلقه ی اشکم دخیل می بندم
که درد غیر تو را از تنم به دور کنم
به میهمانی چشمم قدم گذار که چشم
نثار مقدم تو آیه های نور کند
شبی که برق نگاهت فتد به خانه ی چشم
دل شکسته ی ما را پر از سرور کند
کنار پنجره ی انتظار، منتظران
نشسته اند که آن آشنا عبور کند
"اسماعیل سکاک "
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم