به نام خدا
باز مثل هرشب کسلم
غصه نشسته رو دلم
می گن بازم شهید میاد
یه عالمه خیلی زیاد
دسته گلای بی زبون
گمشده های بی نشون
یه ریزه خاکسترشون
دوریزه انگشترشون
یه تیکه استخون سر
یه شاخه گل ، یه بال و پر
یه دگمه ی پیرهنشون
یه ذره خاک تنشون
تابوتای یه اندازه
تو هر کدوم یه سربازه
ابره که بر تن می زنه
باده که شیون می زنه
تابوتا خیس آب می شن
دسته گلا خراب می شن
می پیچه تو شهر و دهات
عطر سلام و صلوات
ای مادرای مهربون
بچه هاتون بچه هاتون
دسته گلایی که دادین
به کربلا فرستادین
حالا با تابوت اومدن
با بوی باروت اومدن
سر ندارن ، پا ندارن
چشم تماشا ندارن
مادرا از خدا می خوان
با گریه و دعا می خوان
تابوتا رو باز بکنین
بچه ها رو ناز بکنین
هر کجا اسپنده و دود
تا کور بشه چشم حسود
اما بویی عجیب میاد
بو کنی بوی سیب میاد
می گن : کسی که پا بشه
زائر کربلا بشه
سر به بیابون بذاره
تو عاشقی جون بذاره
اون جا که آفتاب می شینه
باغ گل سیب می بینه !
بچه های نجیب من !
پاره گلای سیب من !
رو عشقتون پا نذارین
حسینو تنها نذارین
شاعر:عبدالجبار کاکایی خواننده :فریدون آسرایی