صفحه ها
دسته
....
يادياران قديمي نرود از دل تنگ...
سایت
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1428417
تعداد نوشته ها : 878
تعداد نظرات : 1097

Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

 

 

به نام خدا

 

 باز مثل هرشب کسلم

غصه نشسته رو دلم

می گن بازم شهید میاد

یه عالمه خیلی زیاد

دسته گلای بی زبون

گمشده های بی نشون

یه ریزه خاکسترشون

دوریزه انگشترشون

یه تیکه استخون سر

یه شاخه گل ، یه بال و پر

یه دگمه ی پیرهنشون

یه ذره خاک تنشون

تابوتای یه اندازه

تو هر کدوم یه سربازه

ابره که بر تن می زنه

باده که شیون می زنه

تابوتا خیس آب می شن

دسته گلا خراب می شن

می پیچه تو شهر و دهات

عطر سلام و صلوات

ای مادرای مهربون

بچه هاتون بچه هاتون

دسته گلایی که دادین

به کربلا فرستادین

حالا با تابوت اومدن

با بوی باروت اومدن

سر ندارن ، پا ندارن

چشم تماشا ندارن

مادرا از خدا می خوان

با گریه و دعا می خوان

تابوتا رو باز بکنین

بچه ها رو ناز بکنین

هر کجا اسپنده و دود

تا کور بشه چشم حسود

اما بویی عجیب میاد

بو کنی بوی سیب میاد

می گن : کسی که پا بشه

زائر کربلا بشه

سر به بیابون بذاره

تو عاشقی جون بذاره

اون جا که آفتاب می شینه

باغ گل سیب می بینه !

بچه های نجیب من !

پاره گلای سیب من !

رو عشقتون پا نذارین

حسینو تنها نذارین

                   شاعر:عبدالجبار کاکایی   خواننده :فریدون آسرایی

 


دسته ها : ترانه
سه شنبه 8 10 1388
X