د:دل به دستم بود ومی گشتم به گردکوی دوست
بی خبربودم نمی دانم کجاافتاده است؟
سائل دماوندی
ذ:ذره ذره مگر از مهرتوبردارم
ورنه دل برنتوان داشت به یکبارازتو
اهلی خراسانی
ر:رسوامنم!وگرنه توصدباردردلم
رفتی آمدی وکسی راخبرنشد
نظیری نیشابوری
ز:زسربگذشت آب دیده اش ازسرگذشت من
به هرکس آب شرح دیده ی گریان خودکردم
وحشی بافقی
س:سرزلف تونباشد،سرزلف دگری
ازبرای دل ماقحط پریشانی نیست
صائب
ش:شکست عهدمن وگفت:هرچه بودگذشت
به گریه گفتمش:آری!ولی چه زودگذشت
ایرج دهقان