اول خدا
مدتی بود فکر می کردم
واقعا آدمی مهم شده ام
مثل یک سایه در پی ات بودم
در خیابان، پیاده رو ، اتوبوس
ماه بودی و می درخشیدی
از میان دریچه های عبوس
خبر «عاشقت شدم» انگار
حرف روز تمام دنیا بود
خبر اینکه می رسی از راه
توی اخبار رادیوها بود
مطلبی یا نوشته ای از تو
سطری از روزنامه ای بودم
گریه ای بی شروع وبی پایان
خنده ی بی ادامه ای بودم
بعدها در کتاب ها گفتند
یک نفر عاشقت شد ودق کرد
او که تنهایی اش کتابی بود
همه مان را دوباره عاشق کرد...