السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ع
فریاد حسین را شنیدیم همه
از کوفه به سوی او دویدیم همه
رفتیم به کربلا ولی برگشتیم
از شمر امان نامه خریدیم همه
***
آن روح زلال و صیقلی زینب بود
آیینه ی غیرت علی زینب بود
هر چند امام و مقتدا بود حسین
پیغمبر کربلا ولی زینب بود
***
هم یاور و خواهر برادر هایش
هم بود برادر برادر هایش
یک عمر برای پدرش مادر بود
حالا شده مادر برادرهایش
***
ان روز حسین یک صدا زینب بود
آیینه ی غیرت خدا زینب بود
زینب زینب زینب زینب زینب
آن روز تمام کربلا زینب بود
***
دستان بریده نعش بی سر دجله
تنها و غریب و بی برادر دجله
یک سوی حسین و سوی دیگر عباس
یک چشم فرات و چشم دیگر دجله
***
هر چند کلاس درس او یک واحه است
راهی که به آنجا نرسد بی راهه است
پیران همه طفل مکتب او هستند
این پیر طریقتی که خود شش ماهه است
***
افتاد تب هلاک توی سرتان
یک آتش سهمناک توی سرتان
لب های رقیه از عطش خشک شده
ای این همه آب!خاک توی سرتان
***
ابر و مه و خورشید و فلک گریان است
دریا به خروش آمده و طوفان است
با سوز و گداز نوحه می خواند با د
زنجیر زن دسته ی ما باران است
***
در سوگ تو سنگ می زند بر سینه
گل با دل تنگ می زند بر سینه
با سوز و گداز نوحه می خواند باد
باران چه قشنگ می زند بر سینه
***
بنویس که با شتاب باید برسد
فورا ببرش جواب باید برسد
لبهای رقیه از عطش خشک شده
این نامه به دست آب باید برسد
***
"والصبح" قسم به شام جان کاه تو بود
"والیل "قسم به روز آگاه تو بود
هفتاد و دو تکه شد تن آینه ات
"والشمس" قسم به صورت ماه تو بود
***
مردانه به قلب آن همه تیر زدی
با زخم چه طعنه ها به شمشیر زدی
بر هر چه که هست در نماز آخر
یک مرتبه هفتاد و دو تکبیر زدی
***
چرخید خداوند به دور سر تو
زد بوسه به پاره پاره ی پیکر تو
والله که کشتی نجات همه است
گهواره ی کوچک علی اصغر تو
"جلیل صفربیگی"