اول خدا
یکی از حروف چین های چاپخانه به " گاندولین "روزنامه نویس نکته سنج
ایتالیایی مراجعه کرد و گفت که هوس کرده شبی با خانواده اش به اپرا
برود ، اما پول خرید بلیط را ندارد.
" گاندولین" به او گفت : بسیارخوب امشب به اپرا بیایید خودم در آنجا
خواهم بود.
ضمناً " گاندولین "می دانست که مدیر اپرا مرد بسیار خسیسی است ،
خواست که به این وسیله یک شوخی هم با او کرده باشد.
شب به اتفاق مدیر ، کنار در ورودی ایستاده بود که سر و کله ی
حروف چین پیدا شد.
" گاندولین " اشاره ای به مدیر کرد و گفت :
- مطبوعاتی است.
حروف چین وارد شد و پشت سر او بچه های قد و نیم قدش به ردیف وارد
سالن شدند.در اثنایی که مدیر وحشت زده این همه تماشاچی بی بلیط را
نگاه می کرد ،" گاندولین " با لحن ملایمی گفت :
- این ها هم آثار چاپی هستند!
" نیش و نوش "