اول خدا
آواره ام در کوچه های بی نشانی
در جستجوی یک جهان آرمانی
ای بام ابروهات بر بالای تبت
ای حرفهایت آخر شیرین زبانی!
ای جنس آواز بنان طرز نگاهت
بازی چشمانت امید زندگانی!
ای خنده هایت پسته خوب زرندی
ای بوسه هایت پولکی اصفهانی!
ای عطر گیسویت نفس های گل یاس
ای گونه ات گلبرگهای شمعدانی!
ای عاشقت بودن خیالی سبز،آبی
ای آرزویت حس وحالی ارغوانی!
ای شانه هایت تکیه گاه روز پیری
هرم نفسهایت هوای نوجوانی!
با کفشی از جنس صدف با دامنی گل
پیراهنی آبی، نگاهی آسمانی!
تو باید از من بیشتر عاشق بمانی
قدر خودت را بیشتر باید بدانی!
شاید خیالاتی شدم اما چه خوب است
من با تو باشم در جهانی آرمانی!
" مرتضی کردی "