اول خدا
شخص وراجی ارسطو راگیر آورده بود وبه قدری حرف زد که اورا
خسته کرد وبالاخره در ضمن صحبت های خود گفت:
آیا از این تفصیلاتی که عرض می کنم هیچ تعجب وحیرت نمی کنید؟
"ارسطو"گفت:خیر! تعجب وحیرت از خودم است که چرا باوجود آن
که دوپا برای فرار دارم،دو گوش خود را به شنیدن اقوال شما،خسته
می کنم!
" نیش ونوش خلیل محمد زاده"