اول خدا
سرمشق های آب ، بابا یادمان رفت
رسم نوشتن با قلم ها ، یادمان رفت
گل کردن لبخندهای همکلاسی
دریک نگاه ساده حتی یادمان رفت
ترس از معلم ، پای تخته ، حل تمرین
آن لحظه های بی کلک را یادمان رفت
راه فرار از مشق های زنگ اول
ای وای ننوشتیم آقا یادمان رفت
آن روزها را آنقدر شوخی گرفتیم
جدیت " تصمیم کبری " یادمان رفت
شعر خدای مهربان را حفظ کردیم
یادش به خیر! اما خدا را یادمان رفت
درسی که چوپان دروغگو داد، خواندیم
زشتی کارش دیدیم اما یادمان رفت
از مادر عباس خواندیم و ولیکن
مهر و محبت را ، صفا را یادمان رفت
در گوشمان خواندند رسم آدمیت
آن حرفها را زود اما یادمان رفت
فردا چه کاره می شوی موضوع انشاء
ساده نوشتیم آنقدر تا یادمان رفت
گاو عمو با شاخ تیزش یادمان هست
اما تشکر از خدا را یادمان رفت
دیروز تکلیف ، آب بابا بود و خط خورد
تکلیف فردا، نان و بابا یادمان رفت
" حسین جعفرزاده "