اول خدا
گفته بودي:فداي دلتان بشوم بانو
دلم را ديده اي تازگي ها؟
ديده اي دلم؛
خودش هم خودش را نمي شناسد؟
گفته بودي: ...
...
فراموشش كن
مي روم سر اصل مطلب
حرفِ مفت مي داني چيست!؟
" مهديه لطيفي "
اول خدا
آهسته گفت : "خدا نگهدار"
در را بست و رفت ... !!
آدمها چه راحت ، مسئوليت خودشان را
به گردن "خدا" مي اندازند !!!
" ؟ "
اول خدا
خنده هاي تو
خدا را بنده نيستند
هر بار مي خندي
پاره مي شود
بند دلم
خنده هاي تو
رحم و مروت سرشان نمي شود
بيچاره دلم!
" مهديه لطيفي "
اول خدا
شبيه مه شده بودي
نه مي شد در آغوشت گرفت
و نه آن سوي تو را ديد
تنها مي شد
در تو گم شد
گم شدم...
" ؟ "
اول خدا
انگشتت را
هركجاي نقشه خواستي بگذار
فرقي نمي كند
تنهايي من
عميق ترين جاي جهان است
وانگشتان تو
هيچوقت
پي به عمق فاجعه نخواهد برد !
" ؟ "
اول خدا
اندیشه ات را با که می پرورانی ؟
خوش به حالش …
اما مرا همین بس که
"دوستت دارم"
" ? "
اول خدا
به همین سادگی
که کلاغ سالخورده
با نخستین سوت قطار
سقف واگن متروک را
ترک می گوید
دل؛
دیگر در جای خود نیست
به همین سادگی !
" حسین منزوی "
اول خدا
من ساده ام
چراغ خانه ات که روشن باشد؛
انگار دنیا
تمامِ دنیا
یک جا از آن من است.
" ؟ "
اول خدا
حرفی بزن...یگانه ی موعود در ویل سرد و پر درد من
تمام روزهای رفته را بدهکار تو مانده ام.
چیزی بگو...که نفسهایت انبساطی عمیق برحیاتم
می بخشد.
و اشک هایت تغلیظ رگهایم را می کاهد.
حرفی بزن ...آنیمای من
معصومیت آغوشت را سالیان همیشه بر دوش
کشیده ام .
چیزی بگو... ای نا خود اگاه پر الهام
پر تنهائی خسته ست
" ؟ "