یاحی ویا قیوم
دوست خوبم سلام
آن دوست،که دارمش چو جان دوست
هرجا نگرم ، تجلی اوست
یا اباصالح"عج"
در آسمان غزل شاعرانه بال زدم
به شوق دیدنتان پرسه در خیال زدم
در انزوای خودم با تو عالمی دارم
به لطف قول وغزل،قید قیل وقال زدم
کتاب حافظم از دست من کلافه شده است
چقدر آمدنت را ... چقدر فال زدم
غرور کاذب مهتاب ناگریز شکست
همان شبی که برایش تو را مثال زدم
غزال من،غزلم محو خط وخال تو شد
چه شاعرانه بدون خطا به خال زدم !
به قدر یک مژه بر هم زدن ،تو را دیدم
تمام حرف دلم را در این مجال زدم
"سید حمید رضا برقعی"
اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم واهلک اعدائهم
یاخیرالوارثین
دوستان خوبم سلام
غروب سرخ امام العارفین ، نور جاری خدا بر زمین ، پرچمدار علم و
اجتهاد وکوه حلم وصبر امام صادق"ع" برشما تسلیت باد.
خوش آن زمانه که تو صبح صادقش بودی
نگاهبان نگاه دقایقش بودی
خوش آن هوا که حضور تو را تنفس کرد
بدان دهان که تو تسبیح ناطقش بودی
خوش آن زمین که عبور تو را به بوسه نشست
تویی که راز گشای حقایقش بودی
خوش آن قلم که به شاگردی تو قد خم کرد
تویی که جوهره ی عشق خالقش بودی
خوشا شهادت سرخی که چشم در راهش
خوشا سلاله ی سبزی که لایقش بودی
هنوز شش گل از این باغ مانده تا نرگس
گل ششم ، گل پرپر، شقایقش بودی
هنوز روشنی مذهب از درخشش توست
که آفتاب پس از صبح صادقش بودی
"نغمه مستشار نظامی"
یاارحم الراحمین
دوست خوبم سلام
نگاهم مثل طفلان،زیر باران،خیره شد بر،ابر
ببیند تا مگر در آسمان،رنگین کمانت را
یا اباصالح"عج"
تو ای سپیده ی آخر که باز می آیی
مرا ببربه تماشای هرچه زیبایی
به این بهانه که شاید دوباره می آیی
به دست پنجره دادم دو چشم دریایی
ببین نیامده هرگز بهار با یک گل
توآن گلی که بهاری خودت به تنهایی
به احترام تو اینجا درخت پابرجاست
تویی که راز قیام بلوط می دانی
"تو سرو سبز تنی از بهار سرشاری"
کسی ندیده شبیهت بلند بالایی
چقدرمانده بگوتا ظهور لبخندت
به التماس نگاهم،به عشق زهرایی
"هدایت الله برزویی"
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم واهلک اعدائهم
یاقاضی الحاجات
دوست خوبم سلام
من خواب بودم آن زمانی که تو رفتی،خدا کند
بیدار باشم آن زمان که می آیی به این دیار
یاابا صالح"عج"
نظر ز راه نگیرم مگر که باز آیی
دوباره پنجره ها را به صبح بگشایی
تمام شب به هوای طلوع تو خواندم
که آفتاب منی ! آبروی فردایی
تو رمز فتح بهاری، کلام بارانی
تو آسمان نجیبی ، بلند بالایی
چه می شود که شبی ای نجابت شرقی!
دمی بر آیی و این دیده را بیارایی
به خاک پای تو تا من بگسترم دل و جان
صبور سبز !بگو از چه سمت می آیی؟
هجوم عاصی طوفان به فصل غیبت تو
چه سروها که شکسته و چه ریخت گلها یی
" مصطفی علیپور"
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم واهلک اعدائهم
یاذالجلال والاکرام
دوست خوبم سلام
حرف اول دلم ، حرف آخر دلم:
با تمام دل، تو را انتظار می کشم
یا اباصالح"عج"
از مقابل دلم عبور کن
خاطرات رفته را مرور کن
باز هم بیا سری به ما بزن
خانه را پر از نشاط و شور کن
خوب من! بیا و با حضور خود
شهر را دوباره غرق نور کن
از میان کوچه های قلب من
ای فرشته باز هم عبور کن
مثل صاعقه ولی بلند تر
در شب خیال من خطور کن
من که رو سیاه این قبیله ام
تو به خاطر خدا ظهور کن
"عبدالرحیم سعیدی راد"
اللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم واهلک اعدائهم
یاخیر الفاتحین
مردی نزد"دیزرائیلی"نخست وزیر مشهور"ملکه ویکتوریا"رفت وتقاضا
نمود که به او لقب "لرد"ی بدهند."دیزرائیلی"هرچه فکر کرد،دید صلاح
ملک ومملکت نیست که آن شخص محتکر را جزء رجال واعیان در
آورد.پس از روی سیاست به او گفت:
_من متاسفم که نمی توانم این پیشنهاد را به ملکه تقدیم دارم،ولی...
_ولی چه؟
_ولی کار بهتری می توانم برای شما انجام دهم.
_چه کاری؟
_شما از طرف من اجازه دارید به دوستان خود بگویید که نخست وزیر
برای من لقب "لرد"ی پیشنهاد کرد ومن رد کردم!
" نیش ونوش خلیل محمد زاده"
یارب العالمین
دوست خوبم سلام
کتاب عشق گشایید و"ان یکاد"بخوانید
دعا کنید که آن یار غمگسار بیاید
یا اباصالح"عج"
ای به تقویم دلم از همه تکرارترین
یار را در شب تردید خریدارترین
پای بردار که از خانه برون باید رفت
مست وآشفته به صحرای جنون باید رفت
پس بیا در سفرصبح نمک گیر شویم
در دل شعله ور عشق به زنجیر شویم
امشب از هلهله و نای درآ باید گفت
از می و معجزه و دست و عصا باید گفت
وعده دادند که فریاد رسی می آید
در پس این شب تاریک کسی می آید
جرعه ی صبر بنوشید که ره در پیش است
عود واسپند بیارید که مه در پیش است
ره دراز است در این شب نفسی تازه کنید
شهر طوفان زده ی عشق پر آوازه کنید
"اسماعیل اسفندیاری"
اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم واهلک اعدائهم
یاخیرالغافرین
دوست خوبم سلام
ما جمعه را به شوق تو تعطیل کرده ایم
ای روز بازگشت تو، آغاز عیدها
یا اباصالح(عج)
نشسته در دوچشم تو نگاه بی قرارمن
توای ستاره ی سحربیا،بمان کنارمن
دراین دیارغم فزا که جان به لب رسیده است
توای گره گشا بیا ، گره گشا زکار من
همین که گام می زنی به خلوت خیال من
سرشک شوق می چکد زچشم اشکبارمن
زمقدمت خداکند که ای سوار مشرقی
دراین غروب بی کسی ز ره رسد بهارمن
زلحظه ی هبوط من توخود گواه بوده ای
رسید از ولای تو شکوه اعتبار من
کنون نگاه مست تو که می برد قرار دل
بیا طبیب درد من،همیشه غمگسار من
واین غزل سروده را ز"شائقت" قبول کن
که تا مگر به سر رسد زمان انتظار من
اکبر حمیدی"شائق"
اللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم واهلک اعدائهم
یاسامع الاصوات
یک روز" ادواردهفتم "پادشاه انگلستان،از مدرسه ای در یک دهکده
دیدن می کرد.از شاگردی پرسید:شما می توانید بزرگترین پادشاه انگلستان
را نام ببرید؟
معلم آهسته به شاگردش گفت:بگو"ادواردهفتم".
شاگرد هم جواب داد:بزرگترین پادشاه فرانسه" ادوارد هفتم "است.
دراین موقع پادشاه پرسید:"ادواردهفتم "چه کارمهمی انجام داده است؟
شاگرد که از هول به لکنت افتاده بود،گفت:من...من...نمی دانم.
پادشاه هم گفت:نترس پسرجان!من هم نمی دانم!!!
" نیش نوش خلیل محمد زاده"
لا اله الاالله الملک الحق المبین
سلام دوست خوبم
دستان دعایم به بلندای شما نیست
لطفی کن وبردارهمه فاصله ها را
یا اباصالح"عج"
هلا نگاه تو باران ترین باران ها
ببار بردل تبدار این بیابان ها
بگو که پنجره بر دوش تا کجا آخر
سکوت وصبرتو وپرسش خیابان ها
کنار جاده دلم سوخت مثل یک فانوس
در انتظارتو ای تک سوارمیدان ها
سکوت ساحلی این قبیله را بشکن
هلا عبور تو طوفان ترین طوفان ها
"حسن صادقی پناه"
اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم واهلک اعدائهم
یادافع البلیات
خداراشکر که تمام شب صدای خرخر شوهرم را می شنوم این یعنی :
او زنده وسالم است!
خداراشکر که خرید هدایای سال نو جیبم را خالی می کند،این یعنی:
عزیزانی دارم که می توانم برایشان هدیه بخرم!
خداراشکر که گاهی اوقات بیمار می شوم.این یعنی:
به یاد بیاورم که اغلب اوقات سالم هستم!
خداراشکر که هرروز باید بازنگ ساعت بیدارشوم.این یعنی:
من هنوز زنده ام!
خداراشکر که من این همه شستنی واتو کردنی دارم،این یعنی:
من لباس برای پوشیدن دارم!
خداراشکر که سرو صدای همسایه ها را می شنوم،این یعنی:
من توانایی شنیدن دارم!
خداراشکرکه درجایی دور پارک کردم،این یعنی:
هم توان راه رفتن را دارم وهم اتومبیلی برای سوارشدن!
خداراشکرکه درپایان روز از خستگی ازپا می افتم،این یعنی:
توان سخت کار کردن را دارم!
خداراشکر که لباسهایم کمی برایم تنگ شده اند این یعنی:
غذای کافی برای خوردن دارم!
خداراشکر که مالیات می پردازم این یعنی:
شغل ودرآمدی دارم وبیکار نیستم!
خداراشکرکه دختر نوجوانم همیشه از شستن ظرف ها شاکی است،
این یعنی: اودر خانه است ودرخیابان ها پرسه نمی زند!
خدا را شکر! خدا راشکر! خدا راشکر! خدا راشکر! خدا راشکر!
خدا را شکر!