صفحه ها
دسته
....
يادياران قديمي نرود از دل تنگ...
سایت
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1396969
تعداد نوشته ها : 878
تعداد نظرات : 1097

Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

 

اول خدا

 


تکرا رنام توست تپش های قلب من

باتو نمانده فاصله ای تا رها شدن


دل می کنم به شوق تو از هر چه هست ونیست

تنها اگر اشاره کند چشم تو به من


از آسمان ستاره برایت می آورم

می دوزم از شکوفه برای تو پیرهن


باتو فقط به" لهجه ی گل"حرف می زنم

بانوی قصه های اساطیری و کهن !


عاشق شدن به میمنت چشم های تو

زنده شدن به معجزه ی" دوست داشتن"


زیبای من ! چگونه فراموش می شوی ؟

تکرار نام توست تپش های قلب من.


             
                                                                                           "سید جعفر عزیزی

شنبه 21 1 1389

 

اول خدا

 

آدمها مثل گل اند .

 بعضی را اگر بینی درون گلبرگهاشان فرو کنی ، به عطسه ای مهمانت می کنند .

 بعضی را اگر دست به حریمشان دراز کنی ، دستت را به خارشان زخمی می زنند .

 خار لازمه زیستنشان است .

 بعضی آن قدر در هم پیچیده اند که عمقشان پیدا نیست .

 بعضی زود می میرند و بعضی حتی اگر از ریشه جداشان کنی ، مدتها زنده می مانند .

بعضی مثل کاکتوس استوار و سخت اند یا مثل شقایق ، احساساتی ، زود رنج و زود مرگ .

 بعضی را باید نشست و فقط تماشا کرد .

بعضی را می برند سر مزار ،

بعضی را وقتی می خواهند بروند عیادت بیمار می برند و بعضی را عشاق به هم می دهند .

بعضی گل آپارتمان اند ، نور غیر مستقیم !

 بعضی را باید زیر آفتاب کاشت تا رشد کند . اصلا گل آفتاب اند .

 بعضی مال دوره خاصی از زمان اند .

 بعضی را در همه فصول می توان یافت . ممکن است گاهی شاداب تر شوند و گاهی پژمرده اما می مانند ، زندگی می کنند ، مبارزه می کنند .

نبود هرکدام از اینها نقص در هستی است . باید باشند و هستند .

 حالا تو از کدام دسته گلهایی ؟

 

دسته ها : عمومی
شنبه 21 1 1389

 

 

اول خدا

 

افتاد...

نگیری !!!

بگذار بیافتد...

اتفاق بود!

              باید می افتاد...

من در این گوشه ی شهر

دلخوش همین اتفاق ها هستم !

مثل اتفاق آمدنت...

بگذار بیافتد!

 

دسته ها : دو سه خطی ها
شنبه 21 1 1389

 

اول خدا

 

تنهایی ام را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیست

گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست



غم آن قدر دارم که می خواهم تمام فصل ها را

برسفره ی رنگین خود بنشانمت،بنشین ،غمی نیست



حوای من !بر من مگیر این خود ستایی را که بی شک

تنها تر از من در زمین وآسمانت آدمی نیست



آیینه ام را بر دهان تک تک یاران گرفتم

تا روشنم شد در میان مردگانم همدمی نیست



همواره چون من نه !فقط یک لحظه خوب من بیاندیش

لبریزی از گفتن ولی در هیچ سویت محرمی نیست



من قصد نفی بازی گل را وباران را ندارم

شاید برای من که همزاد کویرم شبنمی نیست



شاید به زخم من که می پوشم ز چشم شهر آن را

در دستهای بی نهایت مهربانش مرهمی نیست



شاید ویا شاید هزاران شاید دیگر اگر چه

اینک به گوش انتظارم جز صدای مبهمی نیست.

 

 

                                                                                     " محمد علی بهمنی "

 

 

جمعه 20 1 1389

 

 

 

اول خدا

 

شاید از چیزی خوشتان نیاید ، در حالی که خیر شما در آن است وشاید

چیزی را دوست داشته باشید و آن به زیان شما باشد و خدا می داند و

شما نمی دانید.                       بقره /216

چند وقت پیش داستانی درباره ی خیر و شرخوندم و این که سال ها پیش

خیر و شر برای شنا کردن به دریا رفتن ، اما شر زودتر بیرون اومد

و لباسای خیر رو پوشید و خیر برای این که برهنه نمونه ، مجبور شد

لباسای شر رو بپوشه.

و حالا سال هاست که آدما خیر و شررو با هم اشتباه می گیرن.

من هم همین جوری ام . خیلی وقت ها این دوتا رو عوضی می گیرم.

همیشه اتفاق هایی بوده که اول خیال می کردم بدترین اتفاقه ، بدترین

اتفاقی که ممکنه بیافته. مدت ها به خاطرش غصه خوردم ، غمگین و

نا امید شدم ، با تو قهر کردم و اسمش رو گذاشتم : " بدبختی ".

اما یه کم بعد فهمیدم که این اتفاق بد ، همون اتفاق خوبی بوده که منتظرش

بودم.

" خیرها " گاهی اوقات شبیه " شرها " می شن و برعکس.

شاید اتفاق ها هم مثل آدما ظاهر و باطن دارن و نمی شه فقط از روی

ظاهرشون قضاوت کرد.باید صبر کرد ، باید شناختشون.

خدایا !

کمکم کن و یاری ام بده که چه جوری خیر و شر رو حتی وقتی لباس

همدیگه رو پو شیدن ، از هم تشخیص بدم.

                                            " عرفان نظر آهاری "

 

جمعه 20 1 1389

 

اول خدا

 

شیخ بهایی می گوید: آدمی اگر پیامبر هم باشد، از زبان مردم آسوده نیست.

اگر بسیار کار کند می گویند: (احمق است)

اگر کم کار کند می گویند: (تنبل است)

اگر ببخشد می گویند: (افراط می کند)

اگر انفاق نکند می گویند: (بخیل است)

اگر خاموش بماند می گویند: (لال است)

اگر زبان آوری کند می گویند: (حرّاف است)

اگر بیشتر عبادت کند می گویند: (ریاکار است)

اگر عبادت نکند می گویند: (کافر و بی دین است)

پس باید همیشه رضایت خدا را در نظر داشت و به گفته مردم اعتنا نکرد.

 

دسته ها : ادبیات
جمعه 20 1 1389

 

اول خدا

 

دوستان گلم سلام

گفتم شب جمعه است یادی هم از اموات کرده باشم.

برای شادی روحشون صلوات .

من که خودم نوشته ی سنگ قبرآقای نوذری و چرچیل رو دوست دارم.

مواظب حافظه تون هم باشین !

 

متن سنگ قبر پروین اعتصامی

آنکه خاک سیه اش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است

گرچه جز تلخی از ایام ندید

هر چه خواهی سخنش شیرین است

متن سنگ قبر فروغ فرخزاد

من از نهایت شب حرف میزنم

من از نهایت تاریکی

واز نهایت شب حرف می زنم

اگر به خانه ی من آمدی برای من

ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه

که از آن به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم

متن سنگ قبر کوروش کبیر

ای انسان هر که باشی واز هر جا که بیایی

می دانم خواهی آمد

من کوروشم که برای پارسی ها این دولت وسیع را بنا نهادم

بدین مشتی خاک که تن مرا پوشانده رشک مبر

متن سنگ قبر فریدون مشیری

سفر تن را تا خاک تماشا کردی

سفر جان را از خاک به افلاک ببین

گر مرا می جویی

سبزه ها را دریاب با درختان بنشین

متن سنگ قبر فردین

بر تربت پاکت بنشینم غمناک

کوهی زهنر خفته بینم در خاک

از روح بزرگ هنری ات فردین

شاید مددی به ما رسد از افلاک

متن سنگ قبر بابک بیات

سکوت سرشار از ناگفته هاست

متن سنگ قبر خسرو شکیبایی

در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد

عشق پیدا شدوآتش به همه عالم زد

متن سنگ قبر حافظ

بر سر تربت ما چون گذری همتی خواه

که زیارتگه رندان جهان خواهد بود

متن سنگ قبر شاپور

قلبم پر جمعیت ترین شهر دنیاست......

متن سنگ قبر سهراب سپهری

به سراغ من اگر می آیید

نرم وآهسته بیایید

مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

متن سنگ قبر منوچهر نوذری

زحق توفیق خدمت خواستم دل گفت پنهانی

چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی

متن سنگ قبر وینستون چرچیل

من برای ملاقات با خالقم آماده ام

اما اینکه خالقم برای عذاب دردناک ملاقات با من آماده باشد چیز دیگری است

متن سنگ قبر اسکندر مقدونی

اکنون گور او را بس است

آنکه جهان اورا کافی نبود

متن سنگ قبر نیوتن

طبیعت وقوانین طبیعت در تاریکی نهان بود

خدا گفت بگذار تا نیوتن بیاید......

وهمه روشن شد

متن سنگ قبر لودولف کولن(ریاضی دان)

3/141562353589793238462633862279088

متن سنگ قبر فرانک سیناترا(بازیگر و خواننده)

بهترین ها هنوز در راهند....

انسانهای بزرگ واقعا" بزرگند

متن سنگ قبر ویرجینیا وولف(نویسنده)

در برابرت خود را پر میکنم از فرار نکردن

ای مرگ.

 

دسته ها : ادبیات
پنج شنبه 19 1 1389

 

اول خدا

اضطراب ،حالتی است

وقتی از تو دور مانده ام.

اشتیاق هم از این قبیل

باورم نمی شود

دیدن تو توی خواب!


تو شبیه آب

من شبیه تشنگی

اشتیاق من به دیدن تو بی حساب!

توشبیه سیب

من شبیه کودکی خجول

دست هایم از تو بی نصیب...

                                        "سید علی میر افضلی"

پنج شنبه 19 1 1389

 

 

اول خدا

 

من

به اشکال مکعب می خندم

و به استوانه

هنگامی که به سمت سرازیر می غلتد

من از لوزی های متعدد بیزارم

و همیشه

دلم برای مستطیل می سوزد

که در انتها

تنها جسم ما را در آغوش خواهد کشید.

من فقط دلخوش دایره ام

هرچه باشد

چیزی شبیه انعکاس توست

در آسمان بلند ماه هفتم من.

 

               " امیر آقایی "

 

دسته ها : دو سه خطی ها
چهارشنبه 18 1 1389

 

 

اول خدا

کسانی که خداوند را در همه ی احوال ، ایستاده ، نشسته و بر پهلو آرمیده ،

 یاد می کنند و در آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند.

                                               " آل عمران / 191

 

خدایا !

هر وقت که می خواستم نماز بخونم ، فکر می کردم این یه جورملاقات  

رسمی  بین ماست.

برای این که قاعده و رسم و رسوم داره. باید خیلی سنگین و رنگین ،

تر و تمیز بایستم و حرفام رو با دقت و توی جمله های مشخص بگم.

همیشه فکر می کردم با تو بودن وقت خاصی داره ، شکل خاصی داره،

و گرنه هر جایی و هر جوری با تو حرف زدن و به یادت افتادن بی ادبیه !

اما این آیه ، یه آیه ی فوق العاده است .از این به بعد دیگه خجالت نمی کشم

از این که دراز بکشم و با تو حرف بزنم. یا دستم رو زیر چونه ام بزنم و لم بدم

و به تو فکر کنم.حالا خیالم خیلی راحته .

این یعنی همه جوره با تو بودن ، یعنی همیشه با تو بودن.

خدایا !

ممنون که این قدر با ما راه میای.

                                   " عرفان نظر آهاری "

 

چهارشنبه 18 1 1389

 

اول خدا

 

به دنبال شانه هایت بودم که:

سر بگذارم وگریه….

نه،

اگر بود سر می گذاشتم و می مردم.

 

                                                                          " ؟ "

 

دسته ها : دو سه خطی ها
سه شنبه 17 1 1389
X